سرزمین ما
حرف دل بعضیااااا
دختری بودم به کنج خونه
آب میکشیدم من از رودخونه
ارزو داشتم که شوهر کنم
تل بزنم فرقمو یکور کنم
از خونه تاجر اومدند دیدندم
الحمدلله که پسندیدندم
مامان جون مامان جون
قرآنو بیار ردم کن
در خونه شوهههههرم کن
میدونی که من زمختم
باخارسو در میفتم
من عروسی زمختم
باخارسو در میفتم
ای خارسوی غرغرو
میخاستی پسر نزایی
که حالا عروس بیاری
حالا که پسر زاییدی
حالا که عروس اوردی
کل بزن وکل بزن
در دهنتو گِل بزن
خارسو=مادر شوهر به زبون اصفهانی
بدون شرح!!!
واسه یه نارفیق...
ازت چنین انتظاری نداشتم که همچنین کاری کنی
نه تنها من بلکه خانواده خودت هم از این کارت ناراحت شدن
نمیخوام بگم ولی مجبورم بگم
بخدا اگه یه دفعه دیگه فقط یه دفعه دیگه بشنوم
که اینجورکاری رو کردی شاید مجبوربشم
یه جور دیگه رفتارکنم اصلأ چه دلیلی داشت تو این کاروکنی؟
روشن گذاشتن لامپ اونم تو اوج مصرف برق
نچ نچ نچ
کمی توجه کنیم...
ﺍﮔﻪ ﺩﯾﺪﯼ ﮐﺴﯽ ﻏﯿﺮه ﻃﺒﯿﻌﯽ ﻏﺬﺍ ﻣﯿﺨﻮﺭﻩ ﻭ ﻣﮑﺚ ﻣﯿﮑﻨﻪ ،
ﺑﺪﻭﻥ ؛ " ﻧﺎﺭﺍﺣﺘﻪ "...
ﺍﮔﻪ ﺩﯾﺪﯼ ﮐﺴﯽ ﺍﺻﻼ ﺍﺷﮏ ﺑﻪ ﭼﺸﻤﺎﺵ ﻧﻤﯿﺎﺩ ،
ﺑﺪﻭﻥ ﺧﯿﻠﯽ " ﺗﻮو ﺩﺍﺭﻩ "...
ﺍﮔﻪ ﺩﯾﺪﯼ ﮐﺴﯽ ﺯﯾﺎﺩ ﻣﯿﺨﻨﺪﻩ ،
ﺑﺪﻭﻥ " خییییییلی ﺯﺧﻢ ﺧﻮﺭﺩﻩ "...
ﺍﮔﻪ ﺩﯾﺪﯼ ﮐﺴﯽ ﺑﻪ هممممه ﭼﯿﺰ ﺑﯽ ﺗﻮجهه ،
ﺑﺪﻭﻥ " ﺯﻣﺎﻧﯽ ، ﺯﯾﺎﺩﻩ ﺍﺯ ﺣﺪ ، ﻋﺎﺷﻖ ﺑﻮﺩﻩ "...
ﺍﮔﻪ ﺩﯾﺪﯼ ﮐﺴﯽ توو ﺍﺣﻮﺍﻝ ﭘﺮﺳﯽ، ﻫﯽ ﻣﯿﮕﻪ: ﺷُﮑـــﺮ ﺑﺪ ﻧﯿﺴﺘﻢ ، ﺑﺪﻭﻥ "
ﺩوﺭﻭﻍ ﻣﯿﮕﻪ ، ﻧﻪ ﺣﺎﻟﺶ ﺧﻮﺑﻪ ﻧﻪ ﺭﻭﺯﮔﺎﺭﺵ "...
ﺍﮔﻪ ﺩﯾﺪﯼ ﮐﺴﯽ ﺧﯿﻠﯽ ﻓﯿﻠﻢ ﻧﮕﺎﻩ ﻣﯿﮑﻨﻪ ،
ﺑﺪﻭﻥ " ﺍﺯ ﻧﻈﺮ ﻋﺎﻃﻔﯽ ، ﮐﻤﺒﻮﺩ ﺩﺍﺭﻩ "...
ﺍﮔﻪ ﺩﯾﺪﯼ ﮐﺴﯽ ﺯﯾﺎﺩ ﺁﻫﻨﮓ ﮔﻮﺵ ﻣﯿﮑﻨﻪ ،
ﺑﺪﻭﻥ " ﺩﺭﺩﻫﺎﺷﻮ ، ﺧــِــــیـﻠﯿﻬﺎ نمی فهمن "...
ﺍﮔﻪ ﺩﯾﺪﯼ ﮐﺴﯽ ﺧﻮﺩﺷﻮ ﺍﺯ ﺩﯾﺪ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﻗﺎﯾﻢ ﻣﯿﮑﻨﻪ
ﺑﺪﻭﻥ " ﺍﺯ ﺧــِــــــــیلیا ﺿﺮﺑﻪ ﺧﻮﺭﺩﻩ "...
اگه ديدى کسى زيادميخوابه
بدون"خيلى تنهاست"...
ﻣﺎ ﺧﯿﻠﯽ ﭼﯿﺰﻫﺎ ﻣﯿﺒﯿﻨﯿﻢ ،
ﻭﻟـــﯽ ﺗﻮﺟﻪ ﻧﻤﯿﮑﻨﯿﻢ....!¡